• صفحه اصلی
  • دوره‌ها
    پژوهشکده امامت
    مرکز تخصصی معارف اهل بیت (ع)
    کلام اسلامی
    انجمن امامت
  • اخبار
  • رویداد‌ها
  • گالری
  • درباره ما
  • تماس با ما
    عضویتورود
    • صفحه اصلی
    • سوالات متداول
    فرهنگ‌مافرهنگ‌ما
    • صفحه اصلی
    • دوره‌ها
      پژوهشکده امامت
      مرکز تخصصی معارف اهل بیت (ع)
      کلام اسلامی
      انجمن امامت
    • اخبار
    • رویداد‌ها
    • گالری
    • درباره ما
    • تماس با ما

      تخصصی

      • خانه
      • همه دوره ها
      • تخصصی
      • امامت تبیینی
      دوره‌هاامامتسطح 4 امام شناسیتخصصیامامت تبیینی
      • امامت تبیینی 12

        • درس1.1
          جلسه اول امامت تبیینی 01 hour 10 min
        • درس1.2
          جلسه دوم امامت تبیینی 01 hour 23 min
        • درس1.3
          جلسه سوم امامت تبیینی 01 hour 15 min
        • درس1.4
          جلسه چهارم امامت تبیینی 01 hour 37 min
        • درس1.5
          جلسه پنجم امامت تبیینی 01 hour 26 min
        • درس1.6
          جلسه ششم امامت تبیینی 30 min
        • درس1.7
          جلسه هفتم امامت تبیینی 01 hour 24 min
        • درس1.8
          جلسه هشتم امامت تبیینی 01 hour 25 min
        • درس1.9
          امامت تبیینی – جلسه نهم 30 min
        • درس1.10
          امامت تبیینی – جلسه دهم 30 min
        • درس1.11
          امامت تبیینی -جلسه یازدهم 30 min
        • درس1.12
          امامت تبیینی-جلسه پایانی 30 min

        جلسه هفتم امامت تبیینی

         

         

        https://lms.farhangema.com/wp-content/uploads/2023/07/sobhani-4020405.mp3

         

         

        تقریرات جلسه هفتم

        بحث پیرامون برسی جایگاه و حقیقت امامت بود.یکی از ابعاد پرداخت به این مسئله درروایات برسی روایات«ان الارض لاتحلو من الحجه»است.

        مرحوم کلینی هانطور که بیان شد مطالب و احادیث مربوط به جایگاه امام و از جمله آن همین عنوان مذکور را در سه باب 4،5و6کافی بیان فرموده ومرحوم صدوق نیز در دو باب در کتاب کمال الدین این مسئله را مطرح کرده است.

        فقه الحدیث

        [تا این جا به دسته بنده و برسی مطالب و مفاد روایات پرداخته شد از حال فقه الحدیث این روایات مد نظر است.]

        در مجموعه روایات وبا در نظر گرفتن روایات کمال الدین دیده میشود که آنان دو دسته هستند که با هم مغایر میباشند:

        1-روایات عام:دسته اول همین عنوان کلی عدم خلو ارض از حجت را بیان کرده اند که در ذیل آن به اثر این خلو یعنی «ساخت الارض»نیز اشاره شده است که اگر حجت نباشد اثر و نتیجه اش آن است.همچنین در بعضی از روایات فلسفه این عدم خلو نیز(بحث هدایت و عدم زیادت در دین و…)اشاره شده است.

        *جنبه تکوینی که در این دسته از روایات اشاره شده است مربوط به کل هستی نیست بلکه خاص زمین و آن هم در ارتباط با اهل زمین است.

        2-روایات خاص:این دسته از روایات،روایاتی است که در آن مختص به اهل بیت(علیهم السلام)مطالب و مقاماتی بیان شده است.این روایات برکات خاصه اهل بیت(علیهم السلام)را اشاره دارد ودر باب علت احتیاج مطرح است.

        *مرحوم کلینی در این باره و به طور خاص روایتی را در این ابواب سه گانه مورد بحث بیان نکرده است!

         

        نکات مهم

        1-اهل بیت(علیهم السلام)خودشان را با اموری فراتر از علم،حجت و امام تعریف کرده اند(بر عکس روایات عام)واین معرفی معرفی ویژه ای است.مانند:

        حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْبَصْرِيِّ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ حُمَيْد بْنِ الْمُثَنَّى الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ خَيْثَمَةَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ نَحْنُ جَنْبُ‏ اللَّهِ‏ وَ نَحْنُ صَفْوَتُهُ وَ نَحْنُ حَوْزَتُهُ وَ نَحْنُ مُسْتَوْدَعُ مَوَارِيثِ الْأَنْبِيَاءِ وَ نَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَرْكَانُ الْإِيمَانِ وَ نَحْنُ دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ وَ نَحْنُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ مَنْ بِنَا يُفْتَحُ وَ بِنَا يُخْتَمُ وَ نَحْنُ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ نَحْنُ مَصَابِيحُ الدُّجَى وَ نَحْنُ مَنَارُ الْهُدَى وَ نَحْنُ السَّابِقُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ وَ نَحْنُ الْعَلَمُ الْمَرْفُوعُ لِلْخَلْقِ مَنْ تَمَسَّكَ بِنَا لَحِقَ وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنَّا غَرِقَ وَ نَحْنُ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ نَحْنُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ مِنْ نِعْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ الْمِنْهَاجُ وَ نَحْنُ مَعْدِنُ النُّبُوَّةِ وَ نَحْنُ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ إِلَيْنَا تَخْتَلِفُ الْمَلَائِكَةُ وَ نَحْنُ السِّرَاجُ لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِنَا وَ نَحْنُ السَّبِيلُ لِمَنِ اقْتَدَى بِنَا وَ نَحْنُ الْهُدَاةُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ نَحْنُ عُرَى الْإِسْلَامِ وَ نَحْنُ الْجُسُورُ وَ الْقَنَاطِرُمَنْ مَضَى عَلَيْهَا لَمْ يُسْبَقْ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا مُحِقَ وَ نَحْنُ السَّنَامُ الْأَعْظَمُ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُنْزِلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الرَّحْمَةَ وَ بِنَا يُسْقَوْنَ الْغَيْثَ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُصْرَفُ عَنْكُمُ الْعَذَابُ فَمَنْ عَرَفَنَا وَ أَبْصَرَنَا وَ عَرَفَ حَقَّنَا وَ أَخَذَ بِأَمْرِنَا فَهُوَ مِنَّا وَ إِلَيْنَا.(کمال الدین باب 21 روایت20 جلد 1 ص206)

        2-در این روایات اثری که مترتب میشود بر عدم وجود امام به معنای خاص با آن دسته روایات عام نیز متفاوت است و بر خلاف آن دسته از روایات این روایات کل هستی را شامل میشود ونشان دهنده ارتباط آسمان ها نیز با اهل بیت(علیهم السلام)است.

        تحلیل روایات

        دسته اول:
        1-اثری که بر وجود امام و حجت بار شده است جنبه دینی و معرفتی دارد.

        مثلا در روایت دوم باب پنجم کتاب کافی: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ وَ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ كَيْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَيْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ.(کافی شریف جلد 1 ص 178).

        یا روایت سوم همین باب: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ رَبِيعِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُسْلِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْعَامِرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهَا الْحُجَّةُ يُعَرِّفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى سَبِيلِ اللَّهِ.(همان)

        همچنین روایت پنجم این باب: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَدَعِ الْأَرْضَ بِغَيْرِ عَالِمٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْرَفِ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ.(همان)

        اما دسته ای از روایات نیز هستند که جنبه تکوینی را اشاره دارند مانند روایاتی که درآن مضمون «لساخت الارض»آمده است.حال سوال در این است که ارتباط این دو دسته در روایاتی که مضمونش عام است چیست؟وآیا این امام نیز ارتباط تکوینی با هستی دارد یا خیر؟

        مثلا در کتاب کمال الدین در روایت هفتم باب بیست و یکم به جنبه تکوینی نیز اشاره شده است: حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ قَالا حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مَهْزِيَارَ عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ أَنْ يَكُونَ فِيهَا حُجَّةٌ عَالِمٌ إِنَّ الْأَرْضَ لَا يُصْلِحُهَا إِلَّا ذَلِكَ وَ لَا يُصْلِحُ النَّاسَ إِلَّا ذَلِكَ.(جلد 1 ص 203)

        پاسخ

        با این که در بعضی از این روایات اثری تکوینی نیز اشاره شده است ولی این که لم و فلسفه را امر تکوینی بیان کرده باشند دیده نمیشود.در آن جا که بر عدم وجود امام بحث ساخت الارض بیان شده است مربوط است به رابطه ما بین امور تکوینی و تشریعی واین امر بازگشت دارد به جایگاه امام در نظام خلقت ونظام هدایت،به این بیان که:هدفی که در مورد نظام مترتب با انسان ها آمده است هدف رشد و سعادت انسان است و اگر این هدف نباشد نظام انسانی دیگر فلسفه ای ندارد حال اگر حجت(به معنای عام)نباشد هدف از خلقت این نظام مربوط به انسان محقق نخواهد شد.پس در نتیجه این دسته اول از روایات دارد اینرا میگوید که اگر انسان وزمینی خلق شد آرامشش در گروی حجت الهی است واگر حجت نباشد انسان مسیر هدایت(هدف خلقت)را نخواهد پیمود واگر انسان هدایت نشود وبه سعادت نرسد دیگر این نظام فلسفه ای نخواهد داشت وزمانی که فلسفه عالم وجود نداشته باشد عالم به هم خواهد ریخت.!

        پس منظور از لساخت یعنی اینکه دیگر این زمین برای انسان که توان هدایت ندارد آرامش و سکون و قراری نخواهد داشت(به بیانی مانند دیگر سیارات خواهد شد)ونظمش به هم خواهد ریخت.

        [در این بیان حجت لازمه است نه هدف از خلقت وبه جهت این لازمه است که اگر نباشد قرار عالم به هم خواهد ریخت]

        حال اگر هدف را چیز دیگری بدانیم یعنی  هدف خلقت را خود حجت نیز بدانیم نیز فرقی در این بیان نمیکند یعنی اگر هدف از خلقت رسیدن به رشد برای حجت الهی و انسان های برگزیده باشد واگر این حجج نباشند خلقت وقرار زمین برای دیگر انسان ها بی معنا است از همین جهت در فرض عدم وجود حجج الهی قرار و سکون عالم از بین خواهد رفت. اما بیان اول اظهر است از روایات.

        این معنا از ساخت الارض مرتبط است با روایاتی که اشاره دارد که از  چهل  روز قبل از قیامت زمین قرارش را از دست خواهد داد زیرا در این بازه زمانی دیگر بستر هدایت از بین خواهد رفت و دیگر هدفی از استقرار زمین وجود نخواهد داشت.

        روایات خاص

        همانطور که بیان شد میتوان گفت که مرحوم کلینی در این سه بابی که تا به این جا برسی شد از کافی شریف(باب 4-5-6)فقط به روایات عام که دسته اول بود پرداخته است و اشاره ای به روایات خاص ندارد ولی مرحوم صدوق در دو باب (22 و21)روایات را به شکل ترکیبی بیان کرده است.آن چه مورد دقت باید قرار گیرد این است که آیا مرحوم صدوق تلقی خاصی داشته که به این شکل مطرح کرده است یا خیر؟

        روایت اول:

        6- حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَالِكِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع‏ نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ خُلَفَاؤُهُ فِي عِبَادِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ نَحْنُ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ وَ أَعْلَامُهُ فِي بَرِيَّتِهِ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ‏ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ‏ وَ يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ مِنَّا ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ وَ لَوْ خَلَتْ يَوْماً بِغَيْرِ حُجَّة لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ.(کمال الدین ج1 ص 203)

        در مورد فراز نحن شهدا میتوان گفت که اثری تشریعی است اما قسمت که در آن عبارت بنا یمسک الله دارد اشاره به اثر تکوینی است.

        روایت دوم:

        حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْبَصْرِيِّ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ حُمَيْد بْنِ الْمُثَنَّى الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ خَيْثَمَةَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ نَحْنُ جَنْبُ اللَّهِ وَ نَحْنُ صَفْوَتُهُ وَ نَحْنُ حَوْزَتُهُ وَ نَحْنُ مُسْتَوْدَعُ مَوَارِيثِ الْأَنْبِيَاءِ وَ نَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَرْكَانُ الْإِيمَانِ وَ نَحْنُ دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ وَ نَحْنُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ مَنْ بِنَا يُفْتَحُ وَ بِنَا يُخْتَمُ وَ نَحْنُ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ نَحْنُ مَصَابِيحُ الدُّجَى وَ نَحْنُ مَنَارُ الْهُدَى وَ نَحْنُ السَّابِقُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ وَ نَحْنُ الْعَلَمُ الْمَرْفُوعُ لِلْخَلْقِ مَنْ تَمَسَّكَ بِنَا لَحِقَ وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنَّا غَرِقَ وَ نَحْنُ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ نَحْنُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ مِنْ نِعْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ الْمِنْهَاجُ وَ نَحْنُ مَعْدِنُ النُّبُوَّةِ وَ نَحْنُ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ إِلَيْنَا تَخْتَلِفُ الْمَلَائِكَةُ وَ نَحْنُ السِّرَاجُ لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِنَا وَ نَحْنُ السَّبِيلُ لِمَنِ اقْتَدَى بِنَا وَ نَحْنُ الْهُدَاةُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ نَحْنُ عُرَى الْإِسْلَامِ وَ نَحْنُ الْجُسُورُ وَ الْقَنَاطِرُمَنْ مَضَى عَلَيْهَا لَمْ يُسْبَقْ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا مُحِقَ وَ نَحْنُ السَّنَامُ الْأَعْظَمُ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُنْزِلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الرَّحْمَةَ وَ بِنَا يُسْقَوْنَ الْغَيْثَ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُصْرَفُ عَنْكُمُ الْعَذَابُ فَمَنْ عَرَفَنَا وَ أَبْصَرَنَا وَ عَرَفَ حَقَّنَا وَ أَخَذَ بِأَمْرِنَا فَهُوَ مِنَّا وَ إِلَيْنَا.(همان ص 206)

        در این روایت نیز قسمتی که به ارکان ایمان اشاره دارد اثری تشریعی است ولی باز فراز هایی که در آن مضمون بنا یسقون الغیث دارد اثر تکوینی را مشیر است.قسمت «بنا یختم» هم تشریعی و هم تکوینی میتواند باشد.

         

        روایت سوم:

        حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ‏ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع اكْتُبْ مَا أُمْلِي عَلَيْكَ قَالَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ أَ تَخَافُ عَلَيَّ النِّسْيَانَ فَقَالَ لَسْتُ أَخَافُ عَلَيْكَ النِّسْيَانَ وَ قَدْ دَعَوْتُ اللَّهَ لَكَ أَنْ يُحَفِّظَكَ وَ لَا يُنْسِيَكَ وَ لَكِنِ اكْتُبْ لِشُرَكَائِكَ قَالَ قُلْتُ وَ مَنْ شُرَكَائِي يَا نَبِيَّ اللَّهِ قَالَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِكَ بِهِمْ تُسْقَى أُمَّتِي الْغَيْثَ وَ بِهِمْ يُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَ بِهِمْ يَصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَلَاءَ وَ بِهِمْ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ مِنَ السَّمَاء وَ هَذَا أَوَّلُهُمْ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى الْحَسَنِ ع ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى الْحُسَيْنِ ع ثُمَّ قَالَ ع الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهِ.(همان)

        این روایت نیز قسمتی که به بارش باران اشاره دارد تکوینی است.

        روایت چهارم

        حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّيْبَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ صَقْرٍ الْعَبْدِيُ‏ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْأَعْمَشِ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْنُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ‏ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ‏ وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ تُنْشَرُ الرَّحْمَةُ وَ تَخْرُجُ بَرَكَاتُ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا ثُمَّ قَالَ وَ لَمْ تَخْلُ الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍوَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ قَالَ سُلَيْمَانُ فَقُلْتُ لِلصَّادِقِ ع فَكَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ.(همان ص207)

        در این روایت نیز امان بودن اهل بیت(علیهم السلام) اشاره شده است و نیز استقرار آسمان نیز به وسیله اهل بیت(علیهم السلام) اشاره شده است.

        سوال

        این روایاتی که خاص اهل  بیت(علیهم السلام)است آیا محتوایش با روایات عام برابر است یا فرق دارد؟

        پاسخ

        در پاسخ سه احتمال وجود دارد:

        احتمال اول:

        این دو دسته از روایات دو دسته جدا اند دسته اول اشاره به رابطه ای تشریعی دارد و دسته دوم تکوینی وباید این دو دسته از یکدیگر تفکیک شوند ودسته دوم فقط مخصوص اهل بیت(علیهم السلام)است واین یعنی روش مرحوم صدوق درست نیست وباید این دو دسته از یکدیگر جدا شوند.

        احتمال دوم:

        روایت دسته دوم و خاص مصداقی است برای روایات عام وتفاوت محتوایی ندارند.و فرازی که در آن اشاره به ریزش باران دارد نیز مربوط به استقرار زمین است ویعنی اگر حجت نباشد قرار ندارد زمین واگر قرار نباشد دیگر بارانی نخواهد بارید.واشاره به نظم دارد.

        احتمال سوم:

        این احتمال نیز روایات هر دو دسته را به یک معنا میداند ولی نه مثل احتمال دوم که دسته دوم از روایات را به دسته اول برمیگرداند بلکه بر عکس دسته اول و روایات عام مانند روایت های خاص معنا شده.

        یعنی از دسته اول روایات بد برداشت شده است و این که فقط تشریعی معنا شود درست نیست بلکه دسته روایات عام نیز معنای تکوینی دارد وهر دو دسته یک مضمون را دارد و دسته اول که روایات عام باشد هم مضمونی تشریعی و هم تکوینی دارد و دسته دوم نیز همانطور وهمان معناست ولی در دسته دوم تفضیلی تر مطلب بیان شده است.

         

        قبلی جلسه ششم امامت تبیینی
        بعدی جلسه هشتم امامت تبیینی

        نظر بدهید لغو پاسخ

        نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

        ارتباط با ما

        آدرس: قم- خیابان شهدا (صفائیه) – کوچه 21 – فرعی اول دست چپ – پلاک 50

        شماره تماس: 9924588423 (98+)

        شبکه‌های اجتماعی:

        تمامی حقوق برای فرهنگ‌ما محفوظ است.

        • صفحه اصلی
        • دوره‌ها
        • اخبار
        • تماس با ما

        ورود با حساب کاربری سایت شما

        3 × دو =

        رمز عبوررا فراموش کرده اید؟

        هنوز عضو نیستید؟ همین حالا عضو شو!

        Register a new account

        بیست − 3 =

        Are you a member? Login now

        Modal title

        Message modal